وقتی سوابق کاری اش را می خواندم تعحب کردم که فقط یک دوره سفیر بوده؟؟؟؟ کسی که سال از 60 تا 76 معاون سیاسی وزیر خارجه بوده تا زمان بازنشستگی از وزارت امور خارجه فقط یک دوره سفیر بوده، عجب !!! یعنی در 16 سال معاون وزیر بودن نمیتوانست اگر مانند آقای تختروانچی (که مدتی بیمار بودند و انشالله بهتر شوند) چند سال معاون وزیر باشند و مدتی معاون رئیس جمهور و بعد سفیر در نیویورک؟ شیخالاسلام اگر می خواست نمی توانست نه در بهترین کشورهای اروپایی و یا آمریکای شمالی بلکه در کشورهای بی سر و صدا (از دید عده ای از مدیران ارشد واخ) ی جنوب مدیترانه (شمال آفریقا) سفیر باشد؟ در این حالیست که در کنار عناصر مومن و انقلابی در بدنه وزارت خارجه که جذب دنیا نشده اند، عده ای (که تعدادشان کم هم نیست و حداقل در اقلیت نیستند) بخاطر مزایای حقوق دلاری و یورویی به دنبال ماموریت های موقت و ثابت و بعد از آن در جستجوی سمتهای سطح بالا که اخیرلا خالی شدهاند و یا خالی خواهند شد و 30 سال است که سخت فعالند؛ معاون وزیر، استاندار، سفیر، مدیرکل، معاون وزیر، استاندار، سفیر، مدیرکل، معاون وزیر، استاندار، سفیر، مدیرکل،.......
إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
ظریف در کتاب «آقای سفیر» مینویسد: «پس از پیروزی انقلاب، روزی آقای شیخالاسلام با بنده صحبت کردند و گفتند که همه میتوانند متخصص کامپیوتر شوند اما هر کسی نمیتواند برای جمهوری اسلامی یک سیاستمدار خوب باشد. تغییر رشته و در نتیجه تغییر مسیر زندگی و تقدیر بنده به خاطر فرمایشات و اصرار ایشان بر این امر اتفاق افتاد.»
دوستان ایرانی و عرب که در حوزه های فرامرزی فعالیت دارند سالهاست که با روحیه انقلابی و خستگیناپذیر حاج حسین شیخالاسلام آشنا هستند. مانند جوانی 30 ساله با پشت خمیده در رویدادهای بین المللی نقشی غیرقابل انکاری داشت؛ در بهبوهه انقلاب دبیر انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بود و پس از پیروزی از اعضای فعال دانشجویان خط امام در تسخیر لانه جاسوسی. سال ها در عرصه دیپلماسی و تقویت روابط ج.ا و کشورهای عربی کوشید و از 77 تا 82 سفیر ما در دمشق بود. سال 82 بیش از 520هزار نفر از مردم تهران برای وکالت به او رای دادند و از نمایندگان دوره هفتم مجلس شد.
دیپلماتها و مقامات سیاسی کشورهای مسلمان که با او کار کرده بودند از نزدیک شاید پویایی و جوانی روحیه او بودند. واقعا حیف شد، در کنار شهید رکن آبادی، امیرعبداللهیان، شیبانی، قدیری ابیانه، مهتدی، منتظمی و عده ای دیگر از دیپلمات های حزب اللهی وزارت خارجه بود که کمتر او را پشت میز می دیدند، همواره در تکاپو برای رسیدن به اهداف بلندمدت انقلاب اسلامی در منطقه و احیانا غرب بود. برای چیزی که باور داشت وقت می گذاشت و جایی که قرار بود به آبروی ج.ا در حوزه کاریش صدمه بخورد از آبروی خود مایه می گذاشت.
وقتی سوابق کاری اش را می خواندم تعحب کردم که فقط یک دوره سفیر بوده؟؟؟؟ کسی که سال از 60 تا 76 معاون سیاسی وزیر خارجه بوده تا زمان بازنشستگی از وزارت امور خارجه فقط یک دوره سفیر بوده، عجب !!! یعنی در 16 سال معاون وزیر بودن نمیتوانست اگر مانند آقای تختروانچی (که مدتی بیمار بودند و انشالله بهتر شوند) چند سال معاون وزیر باشند و مدتی معاون رئیس جمهور و بعد سفیر در نیویورک؟ شیخالاسلام اگر می خواست نمی توانست نه در بهترین کشورهای اروپایی و یا آمریکای شمالی بلکه در کشورهای بی سر و صدا (از دید عده ای از مدیران ارشد واخ) ی جنوب مدیترانه (شمال آفریقا) سفیر باشد؟ در این حالیست که در کنار عناصر مومن و انقلابی در بدنه وزارت خارجه که جذب دنیا نشده اند، عده ای (که تعدادشان کم هم نیست و حداقل در اقلیت نیستند) بخاطر مزایای حقوق دلاری و یورویی به دنبال ماموریت های موقت و ثابت و بعد از آن در جستجوی سمتهای سطح بالا که اخیرلا خالی شدهاند و یا خالی خواهند شد و 30 سال است که سخت فعالند؛ معاون وزیر، استاندار، سفیر، مدیرکل، معاون وزیر، استاندار، سفیر، مدیرکل، معاون وزیر، استاندار، سفیر، مدیرکل،.......
خدایش بیامرزد، آدم وارستهای بود و تا جایی که حقیر دیدم درگیر دار دنیا نبود.
در آخرین ادوار کنفرانس وحدت در جایگاه معاون بین الملل دکتر اراکی بسیار فعال بود و برای موفقیت و اجرای نحو احسن کارها آرام و قرار نداشت.
اولین جلسه ای که او را از نزدیک دیدم همرا اساتیدم آقایان منتظمی و مهتدی بودیم و اگر درست خاطرم باشد سال 94 یا 95 بود، زمانیکه مشاور بین الملل رئیس مجلس و دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین بود (تنها رویدادی که 4سال یکبار برگزار می شود و رهبر انقلاب شخصا برای افتتاح آن به سالن اجلاس سران می روند). آخرین دیدار هم در آخرین روز بهمنماه و بنا به تقدیر در همان ساختمان بود؛ در جلسه ای با حضور دکتر امیرعبداللهیان و دیگر دوستان فعال در زمنیه فلسطین.
آنان که او را از نزدیک می شناختند می دانند رهایی قدس و آزادی همه فلسطین و فلسطینان آرمانی بود که بخاطرش 30 سال جنگید و از اعماق دل به آن باور داشت. ان شالله حداقل در این زمینه آنها که مانده اند و می مانند و به این آرمان باور دارند، مسیرِ نمونه هایی خستگی ناپذیر چون شیخ الاسلام را ادامه دهند و میدانیم که این اتفاق نخواهد افتاد تا زمانیکه به باور بسیاری از چهرههای غربی مراکز تصمیمساز امنیتی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و علمی آمریکا و اروپا از سلطه صهیونیسم آزاد شوند.
دوستانی که مرا میشناسند با جهتگیریهای سیاسیام بویژه در عرصه برونمرزی آشنا هستند و میدانند افتخار این را داشتم در کنار استاد نادر طالبزاده، اسمم به عنوان جوانترین ایرانی تحریم شده در وزارت خزانهداری آمریکا ثبت شود و مطلع هستند که در موارد بسیاری در سیاست خارجی منتقد آقای ظریف هستم اما با تمام نقدها و اختلاف نظرها وقتی مصاحبههای ظریف در رسانههای آمریکایی و هوش بالای اون در بهرهگیری از این ظرفیت و شکاف داخلی در آمریکا را میبینم و امشب میخوانم ظریف با تمام خوبی ها و بدی هایش، شیخالاسلام را کسی می داند که مسیرش را تغییر داد به قدرت برقراری دیالوگ و قانعکردن شیخ پی میبرم.
بعد از حامدکاشانی، برادر عزیز خدوم و انقلابی با کارنامه درخشان فعالیت در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و سفیر و ... مهندس شیخالاسلام دومین فردی بود که شخصا می شناختم و کرونا او را از ما گرفت، اتفاقا هر دو را هر در یک روز دیدم آخرین بار، یکی را در دفتر سفیر و دیگری در دبیرخانه انتفاضه و بعد برای جلسهای با برادر عزیزم محسن مقصودی به ثریا رفتم. چه می داند شاید نفر بعدی خود ما باشیم. بیاید تمرین کنیم و به قول امام حسن مجتبی (که به روایتی دیگر حدیت از پیامبر است و نه از امیرالمومنین)
كُنْ لِدُنْیاكَ كَأَنَّكَ تَعیشُ اَبَداً وَ كُنْ لِاخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَموتُ غَداً / برای دنیایت چنان باش كه گویی جاویدان خواهی ماند و برای آخرتت چنان باش كه گویی فردا می میری.
نمی گویم فکر کنیم و حس کنیم و به خود تلقین کنیم که فردا می میریم اما کمی حواسمان باشد، با یکدیگر مهربانتر باشیم و به آنهایی که دوست داریم بگوییم دوستشان داریم، کمی گذشت کنیم که در آنسو او هم از ما بگذرد.
دوستان لطف کنند برای او 2رکعت نماز بخوانند که انشاالله جایگاه خوبی داشته باشند و همنشین اولیاءالله و میهمان سفره رسولالله باشند.